هنوز تحقیق می‌کنم و می‌نویسم

ساخت وبلاگ

پیشگفتار: علی عبدلی کسی است که تالش و تالشان مدیون او و زحماتش هستند. بی‌تعارف و بی هر بحثی باید او را از جمله پیشگامان و تلاشگران طراز اول عرصة تالش‌شناسی دانست. آثار او از زمانی که کمتر کسی در اندیشة پرداختن به تالش بود تاکنون همچنان در حوزة تالش‌شناسی منتشر می‌شوند و از جمله منابع مورد توجه در بحث تالش‌شناسی می‌باشند.

مدتی است که او بنابه شرایط موجود در سکوت خبری و رسانه‌ای به کارهایش می‌پردازد و کمتر می‌شود او را در عرصة رسانه‌ها دید. این امر سبب شد تا  پای صحبت‌هایش بنشینیم. نتیجة این گفتگو را در زیر می‌خوانید.

مدتی است فعالیت‌های شما در دنیای مجازی و واقعی، خصوصاً مؤسسة تالش‌شناسی کم شده است. علت چیست؟

بیش از چهل سال است که دارم تحقیق می‌کنم و می‌نویسم. سالهای طولانی بار سنگین شناخت و شناساندن تالش از تمامی جهات را به تنهایی بر دوش کشیده و به منزل رسانده‌ام. توانایی‌هایی را که می‌توانستم صرف آسایش و رفاه خانواده‌ام بکنم، در این راه به کارگرفتم. بی آنکه لحظه‌ای به آرمان خود تردید کنم و وظیفه‌ای را که نسبت به مردم و میهنم برای خود قایل بوده‌ام، فراموش کنم. آیا این بس نبود؟

شما اگر یک روز دیدید که منفعل و گوشه‌نشین شده‌ام زیاد تعجب نکنید. زیرا اگرچه پیوسته مورد لطف اهل خرد بوده‌ام، اما از سوی دیگر همان کسی هستم که دکترا گرفتم گروهی گفتنند «هدیة جاسوسی» است. مدال علمی گرفتم گفتند «خیانت به تالشان جمهوری آذربایجان» است. دیپلم افتخار و جایزة ملی و استانی گرفتم گفتند مزد سازشکاری است. مؤسسة تالش‌شناسی تأسیس کردم گفتتند «دکان پدرخواندگی تالش است». بالاخره از آنانی که انتظار می‌رفت (هیچ کسی نواتَه پیس اشته کلا موبارک).

آنگونه رفتارها اگر چه موجبات دلسردی و رنجش مرا فراهم کرده‌اند ولی از اغلب مردم، به ویژه نسل‌های جوان تالش و تات، لطف‌ها دیده‌ام. اگر در اینجا بعضی‌ها سعی می‌کنند آثارم را از بیخ و بن نادیده بگیرند و این کار خود را نه ناسپاسی بلکه نشانة فضل خود می‌دانند، اما در خارج از تالش و خارج ایران حاصل زحماتم مورد رجوع و استناد اهل علم و پژوهش و بسیاری از مراجع علمی قرار می‌گیرد. همان مراجع، عمدتاً در خارج از ایران بارها مرا مورد تقدیر قرار داده‌اند. این‌ها هستند که نگذاشته‌اند دلسرد بشوم و میدان خدمت را ترک بکنم.

 آنچه که مرا آزار می‌دهد خان یغما شدن آثارم برای طیفی گسترده در دنیاهای واقعی و مجازی است. برای کسانی که به اشکال مختلف، اندیشه‌ها و نوشته‌هایم را مورد بهربرداری سوء قرار می‌دهند یا از آن استفادة بدون ذکر منبع می‌کنند. گاهی حتی یک مقاله یا یک کتابم را یواشکی به نام خود متشر می‌کنند. این اتفاقات گاه چنان زیرکانه و با پاک کردن ردپاها انجام می‌گیرد که من به حق خود شک می‌کنم. از این‌رو گاهی واقعاً می‌ترسم که کار جدیدی را منتشر کنم.

اکنون از لحاظ جسمی و روحی اگرچه مانند گذشته نیستم، اما عشق و شور خدمت همچنان در وجودم جریان دارد. هنوز مانند گذشته در حد توانم کار می‌کنم. تحقیق می‌کنم و می‌نویسم. در دو سال گذشته وقت زیادی را صرف بازنگری و بازپردازش تألیفات گذشته‌ام کرده‌ام. در فضای مجازی هم هستم. چند سایت و وبلاگ مرتبط با تالش و تات را مدیریت می‌کنم که همه نیز به روز هستند. از جملة آنها می‌توان از «پایگاه تالش‌شناسی» یاد کرد. اگر در این گروه‌های اجتماعی مانند تلگرام و غیره حضور ندارم، دلایل مختلفی دارد. یکی‌اش این است که ما پیرمردها حوصلة پرداختن به آن کارها را نداریم.

چه برنامه‌هایی را در ادامة روند فعالیت های مؤسسة تالش‌شناسی برای سال جدید در نظر دارید؟

مؤسسة تالش‌شناسی در طول سالهای گذشته خیلی از نیروی مرا گرفت. اگرچه در زیر چتر قانونی و شخصیت حقوقی آن مؤسسه توانستیم چند کار مهم انجام دهیم و گام‌های سودمندی هم در جهت توسعة فرهنگی تالش برداریم، ولی این چیزی نبود که از بدو تأسیس انتظارش را داشتیم. این مؤسسه یک تشکل مردم‌نهاد و غیرانتفاعی مطلق است. بنابراین بدون حمایت مردم و دوستداران هنر و فرهنگ نمی‌تواند گلیم خود را از آب بکشد. متأسفانه در تالش برای همه چیز هزینه می‌شود جز فرهنگ و حفظ هویت که البته در این مورد حساب دو ـ سه نفر که گهگاه به یاری ما شتافته‌اند، جداست. اگر اجازه داشتم از آن بزرگواران در اینجا به اسم یاد می‌کردم. تاکنون خیلی سعی کرده‌ایم که این نهاد فرهنگی متعلق به مردم تالش را سرپا نگه‌داریم ولی پیوسته به دلایل مختلف عرصة کامیابی برایمان تنگ‌تر شده. هیچ یک از پروژه‌های تعریف شدة سال 95 مؤسسه به اجرا در نیامد. تنها یک نمایشگاه گرافیک در شهر رشت برگزار کردیم که حضور تالشان در آن با وجود ارسال دعوت‌نامه و تبلیغات، حداقلی باورنکردنی بود، اما حضور غیرتالشان بدون هیچ دعوت و تبلیغات بسیار چشمگیر.

جالب اینکه آن نمایشگاه مبلغ قابل توجهی هزینه روی دست ما  گذاشت. متأسفانه کسانی که قول کمک داده بودند خیلی راحت زیر قولشان را زدند. در نتیجه تمام آن مبلغ افتاد روی دوش من. پیشتر از آن نیز با هزینة شخصی، یک نمایشگاه کتاب در رضوانشهر برگزارکردیم. رئیس اداره‌ای که باید حامی اول ما باشد، نه تنها به تعهدات خود عمل نکرد بلکه صورت‌حساب خرید کتاب را هم نپرداخت. به راستی مگر ما بر سر چه گنجی خوابیده‌ایم که خود خبر نداریم؟ تا کی می‌شود اینگونه از جیب خود برای یک خدمت عمومی هزینه کرد؟ چرا دیگران از این هزینه‌ها نمی‌کنند. ولی فریاد وا تالشای آنها در همه جا پیچیده است؟ از این روست که اکنون بیش از چهار ماه است قفل درب دفتر مؤسسه باز نشده. نه جلسه‌ای، نه برنامه‌ای. نه کاری.گذاشته‌ام تا تعطیل شود.

به نظر می‌رسد آن طور که باید، مؤسسة تالش‌شناسی نتوانسته دوستان صاحب‌قلم و اهل کار در حوزة تالش را به همکاری وا دارد، علت را در چه می‌بینید؟

من نمی‌دانم در این زمینه چه کار باید می‌کردم که دانسته یا ندانسته نکرده‌ام. خواهشمندم یک نفر بیاید این معما را برایم حل کند. ما با گذر از یک هفت‌خوان سخت، مؤسسة فرهنگی و هنری تالش‌شناسی را ثبت کردیم. در اولین جلسة این مؤسسه، که با حضور گروهی از کنشگران شاخص گسترة هنر و فرهنگ تالش در آن زمان تشکیل شد، من با کمال صمیمیت اعلام کردم که وظیفة ما همین بود که مؤسسة فرهنگی چندمنظوره‌ای  برای تالش تأسیس کنیم. از این پس شماها باید آن را اداره کنید. اگر صلاح باشد من نیز به عنوان یک عضو در کنارتان قرار می‌گیرم. این گفته میثاقی بود که خود هنوز بر سر آن هستم و در تمام سالهای گذشته نیز به اتفاق دیگر اعضای هیأت مدیرة مؤسسه، آقایان بهرام احمدی و بهزاد نیک نام، کوشیده‌ایم آن میثاق را اجرایی کنیم، ولی متاسفانه آنهایی که باید دست ما را بگیرند، چسبیدند به کار و شغل و زندگی خود و حاضر نشدند ساعتی از وقتشان را در این راه از دست بدهند. برخی کسان نیز تا توانستند از ما کار خواستند. اما هرکاری که کردیم، تا توانستند از ما ایراد گرفتند.

به سبب  همین مشکلات، سنگ اندازی‌ها و بی‌مهری‌ها و مهم‌تر از همه، فقدان فرهنگ کار جمعی در حوزة فرهنگ تالش، نگذاشت مؤسسه بشود آن چیزی که می‌توانست. به مرور زمان مؤسسه تبدیل شده بود به یک نهاد تک‌نفره. همین موضوع در حین اینکه بار سنگینی روی دوش ما گذاشته بود، خود برای شخص بنده تبعات منفی داشت و چماقی شد بود در دست کسانی که به هر دلیل تاب تحمل ما را ندارند و فکر می‌کنـند که اگر فلانی در یک کنجی بنشیند و جیکش در نیاید و درب مؤسسة تالش‌شناسی هم گل گرفته شود، همه چیز درست می‌شود و فرهنگ تالش هم به مسیر شکوفایی می‌افتد.

من هم در این شرایط سنی و روحی دیگر نمی‌توانم مانند گذشته با اینگونه ناملایمات و بی‌انصافی‌ها مبارزه کنم. تا کنون هرکاری که از دست ما برآمده است انجام داده‌ایم تا این مؤسسه که یک سرمایة عمومی برای تالش است، فلج و تعطیل نشود ولی ظاهرا دیگر به آخر خط رسیده‌ایم.

روند فعالیت‌های تالش‌پژوهی را در طی سال نودو پنج چطور ارزیابی می‌کنید؟

انتظارم از وضعیت موجود خیلی بیشتر است. در مقایسة وضعیت امروز با گذشته، توقع‌ام این بود که تحول و پیشرفتی صورت بگیرد. زمانی که من یک نفر بودم، بدون هیچ امکانات و وجود هیچ پیشینه‌ای، به طور متوسط هر دوسال یک کتاب منتشر می‌کردم. طبعا اکنون که هم میزان امکانات به حد اعلاء رسیده، هم پیشینة کافی پدید آمده است و هم نام ده‌ها نفر در گسترة تالش‌پژوهی به گوش می‌رسد، باید هرسال چندین کتاب و ده‌ها مقاله منتشر می‌شد. ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاده. البته در این زمینه سرو صدا زیاد است اما در عمل ضعیفیم. ما نباید به کارهای روزمره در حد تکمیل کمی کردن یا مشابه‌سازی آثار گذشتگان بسنده کنیم. اثری را جلوی خود بگذاریم و بدون ذکر نام مؤلف آن اثر، تالیفی شبیه آن پدید آوریم و بعد بگوییم ما از فلانی گذر کرده‌ایم. آری. گذرکردن خوب است. اما نه اینگونه. گذرکردن با شبیه‌سازی نمی‌شود. با تحول، ایده‌های نو و گشودن چشم‌اندازهای نو و متفاوت ممکن می‌شود. پس باید در گسترة تالش‌شناسی تحولی به وجود بیاید و موضوع‌های جدیدی مورد بررسی و پژوهش قرار بگیرد. باید حرف‌های تازه‌ای زده شود.

دنیا به سرعت در حال پیشرفت است. ما از انقلاب تکنولوژی داریم به عصر نوین هوش مصنوعی می‌رسیم. همه چیز دستخوش تغییراتی بزرگ و شگفت‌انگیز است. از سوی دیگر مه غلیظ جهانی شدن نم‌نم دارد همه جا را می‌بلعد.  در این چرخة سهمگین هر قوم یا ملتی که ضعیف باشد، له می‌شود. تحلیل می‌رود. اما متأسفانه بیشتر روشنفکران تالش بی‌خبر یا باخبر از این رویدادهای تاریخی، هنوز اندر خم یک کوچه‌اند و تبر برداشته بر شاخه نشسته‌اند و بن می‌برند.

شما در سال پیش الفبایی را برای نوشتن متون زبان تالشی پیشنهاد دادید. بازتاب این کار و استقبال از این کارتان چگونه بود؟ از سویی الفبای پیشنهادی شما نتیجة کار و اندیشه یک نفرة شما بود. آیا این نمی‌تواند نقطة ضعف کار و دلیل کمی استقبال از آن باشد؟

چند دهه است که ضرورت داشتن الفبایی خاص برای نوشتن به زبان تالشی تشخیص داده شده است. در سال 72 من مطلبی در این زمینه نوشتم و در نشریة «ویژه تالش» چاپ کردم. در آن مطلب آمده بود که برای بقای زبان تالشی باید ادبیات مکتوب به این زبان داشته باشیم و برای نوشتن آن ادبیات باید الفبایی مناسب داشته باشیم. از آن زمان به بعد همه از این نیاز سخن گفتند و سالهای طولانی چشم  به راه ماندیم تا افرادی یا گروهی متخصص و اهل فن از درون مراجع علمی و فرهنگی یا خارج از آنها، آستین همت بالا زنند و الفبای برای تالشی طراحی کنند و در اختیار عموم بگذارند. اما سالها همچنان آمدند و سپری شدند، هیچکس در این باره گامی عملی برنداشت و همه چیز در حد حرف باقی ماند و هر کسی نیاز خود را در نگارش متون تالشی به سلیقة شخصی خود برطرف می‌کرد و همان را بهترین می‌دانست .

من نیز از جمله همان افراد بودم اما چون به سبب وسعت کار پژوهشی، نیازی هر روزه به الفبایی مناسب برای تالشی داشتم، ناگزیر وارد گود آزمون و خطا شدم. اشکال گوناگونی از واج‌ها و نشانه‌ها را نوشتم و آزمودم. سرانجام پس از حدود 30 سال کسب تجربه به شکلی از اشکال آزموده شده الفبا برای تالشی رسیدم و بعد برای اینکه آن را از حالت کار انفرادی در آورده باشم و از فیلتر فکر و تأیید جمعی گذر بدهم، به وسیلة مؤسسة تالش‌شناسی به بحث گذاشتم  و در این مورد فراخوان نشست‌های هم‌اندیشی و تخصصی داده شد. گروهی نیز به تقاضای مؤسسه پاسخ مثبت دادند و مستقیم و غیرمستقیم به یاری ما آمدند و در گفتمان الفبای تالشی شرکت کردند. اما انتظار ما بیشتر از این بود. گروهی دیگر هم کسر شان خود دانستند که به خاطر تالش، به خاطر نجات زبان تالش، به دعوت مؤسسه پاسخ بگویند و همچنان در برج عاج ولایت به صدور احکام پرداختند. اما این چیزی نبود که ما را از ادامه راه خود بازدارد. چون دست کم بیست سال صبر کرده بودیم و همین بس بود که دیگر منتظر نمانیم.

الفبایی را که من طراحی کرده بودم، پس از جلسات هم‌اندیشی و دریافت نظرات دیگران، با اعمال اصلاحاتی به عنوان نسخة نهایی  نخستین الفبای زبان تالشی منتشر کردم. از آن زمان تا کنون بیش از دوهزار بار در سایت «پایگاه تالش‌شناسی» و سایت «مؤسسة تالش‌شناسی» فایل آن الفبا دانلود شده است. خوشبختانه تنها مورد اختلاف در آن الفبا استفاده از نشانة کسره برای آوای ای کوتاه (ə) است که به جای (ـه) بیان هم به کار می‌رود. اغلب کسانی که با من تماس داشته‌اند، پیش نهاد داده‌اند که به جای کسره از اکسنت هفت کوچک استفاده شود. ما هم این پیشنهاد را پذیرفته‌ایم و علاقمند هستیم که یک متخصص آن نشانه را طراحی و در اختیار من یا مؤسسه بگذارد تا برای استفاده عموم منتشر شود. با این حال باز هم اگر پیشنهادهایی برای اصلاح و تکمیل الفبای مورد نظر به دست ما برسد، با کمال میل آن را مدنظر قرار می‌دهیم.

مشکلی که در بحث نوشتن به زبان تالشی داریم، نداشتن گویش معیار است. به نظر شما برای حل این مشکل چه باید کرد؟

این یک مشکل اساسی است ولی با کمی تأمل و اغماض و اعمال قانون حاکم بر دیگر زبانها، قابل حل شدن است. زبان فارسی هم لهجه‌های مختلف دارد. کردی هم لهجه‌های مختلف دارد. ولی الفبای هریک از آنها یکی است. آیین نگارش برای همه گویش‌های هر یک از آن زبانها یکی است. این قانونی است که به‌تدریج در طول یک زمان طولانی به تصویب ملت رسیده و پذیرفته شده است. ضرورت ایجاب می‌کند که در تالش هم چنان قانونی اجرایی بشود و روشنفکران مناطق مختلف تالش‌نشین، درمورد تعیین گویش معیار، با نگاهی فرامحلی دست به دست هم بدهند. اگر در این مورد سعة صدر باشد و همکاری و وحدت رویه‌ای به وجود آید، به نظر من گویش خوشابری می‌تواند گویش معیار باشد. دست کم برای تالشی جنوبی و میانی.

کمی یا قطع رابطه بین اهل قلم تالش موضوعی ست که همة ما را آزار می‌دهد. مخالفت‌ها و گاه سنگربندی‌ها و... بین فعالان فرهنگی تالش و رد و تأیید همدیگر که البته در همه جا نمونه‌هایش وجود دارد، بالاخره باید در یک جا تمام شود و به صلح و آشتی قومی یا ملی برسد. نظرتان در این رابطه چیست و به نظرتان برای حل آن چه باید کرد؟

فکر می‌کنم پاسخ این پرسش تا حدودی در گفته‌های پیشین آمده است. با این حال می‌توانم بگویم فاصله به آن شدتی که اشاره کردید عوامل مختلفی دارد که کلاً دو دسته‌اند. درونی و بیرونی. عامل درونی به تربیت و شخصیت هر شخص باز بسته است و عامل بیرونی پدید آمده از مجموعه عواملی است که بر افراد و جامعه تأثیر می‌گذارد. چارة دستة نخست کمی دشوار است اما دستة دوم که پیوندی زیاد با فرهنگ عمومی دارد، با بررسی‌های آسیب‌شناختی و اتخاذ راهکارهای مناسب می‌تواند تا حدودی چاره‌پذیر باشد.

ما برای نزدیک شدن به هم، به‌شدت نیازمند آن هستیم که کار جمعی را رویکرد راهبردی خود قرار دهیم، نظر و اندیشه‌های یکدیگر را برتابیم. برای اولویت دادن به خرد جمعی بر باور شخصی و بهره‌مند شدن از امتیازات آن، اندکی شیوة انصاف و تعامل را بیازماییم. هرگز منتظر نمانیم تا گوهر قدرشناسی را با خرمای سوگ اشخاص تقسیم کنیم. از منیت‌ها باید پرهیز کرد و اجازه داد که غوره‌هایمان در زمان طبیعی و شرایط مناسب خود مویز شوند. مشکل ما در همین جاست. اما به‌راستی این مشکل در کجا باید تمام شود.

نباید اجازه داد تالش از دردی رنج ببرد که چاره‌اش دست خود ما است و آن چاره چیزی نیست جز ترک عادات ناشایست، پایبندی به ارزشهای فرهنگی و اخلاقی، فروتنی و مهرورزی. ما اگر این‌ها را می‌خواهیم، هر کس باید از خود آغاز کند و در هر موردی به واکنش و کردار خود نمره بدهد. آنچه را که برای خود نمی‌پسندد بر دیگران روا ندارد. هرگز تا بهترین‌ها را نشناخته‌ایم و از آن به قدر کافی نیاموخته‌ایم، فکر نکنیم که خود بهتریم.

آیا در سال جدید می‌توانیم شاهد انتشار کتاب‌های جدیدی از شما باشیم؟ چه آثاری و چند اثر؟

کارهایی برای عرضه دارم. اما آنچه که نقد است و ناشر قول داده به زودی منتشر کند، کتابی است با  نام ادبیات شفاهی تالش، که اثری است در بردارندة اشعار، ترانه‌ها، افسانه‌ها، امثال و ترانه‌های کودکانه موجود در فرهنگ عامة تالشان دو سوی آستارا رود.

در فاصلة بین آخرین کتاب منتشر شده‌ام تا کنون 15 پروژه پژوهشی را به صورت مقاله اجرا کرده‌ام که اغلب آنها زمینة تاریخی دارند. احتمالاً این مقالات در قالب جلد دوم کتاب «تالشان کیستند» منتشر شود.

«فرهنگ تطبیقی تالشی و تاتی و آذری» را برای چاپ‌های بعدی ویرایش کرده‌ام و شمار صفحات آن به 600 رسیده است. شمار صفحات «تاریخ تالش» از 360 به 460 رسیده است و کارهای دیگر که همه را نمی‌شود در اینجا شرح داد. فعلاً نیز سرگرم نگارش چند مدخل جدید برای دایره‌المعارف بزرگ فارسی هستم. از سوی دیگر می بینم شماری از تألیفاتم در زمرة منابع اصحاب دایره‌المعارف ایرانیکا قرار گرفته است. پس لازم نیست که فقط با انتشار پیاپی کتاب ابراز بودن کنم. همین‌ها به‌تنهایی برایم مایة افتخار است. اتفاق جدیدی که درمورد آثارم افتاده این است که با ترکیب موضوع‌های مشابه، آنها را به صورت مجموعه آثار درآورده ام. 22 جلد منتشر شده و منتشر نشده، قرار است از این پس در قالب 16 جلد منتشر شوند.

به نظر شما چه موضوعاتی دارای اهمیت خاص هست که لازم باشد صاحبان تخصص و قلم در تالش درباره‌اش زودتر و بیشتر کار کنند؟

این را من نباید بگویم. به کلیات اشاره کردم. اما بر این مهم تأکید دارم که باید سخنی نو آورد، به گشودن افق‌های نو رفت و تحول ایجاد کرد. راه باز شده، چشم‌اندازها روشن‌اند و نیازها مشخص. اگر کسی محقق است و برخوردار از دانش و استعداد این کار، خود می‌تواند اولویت‌ها را تشخیص دهد. برای من که چهل سال پیش درختی را به‌جان کاشته‌ام و به جانش آب داده‌ام، هیچ رویدادی خوشحال‌کننده‌تر از این نخواهد بود که ببینم آن درخت، هر روز بالنده‌تر و بارورتر شده و میوه‌های شیرینش کام همگان را می‌نوازد. از این‌رو من بیشتر از هر کسی چشم به راه ظهور محققانی هستم که با حرف‌ها، ایده‌ها و کشفیات نوی خود، تحول و پیشرفت در تالش‌شناسی را بشارت دهند. در دنیای پژوهش اگر کسی حرفی تازه برای گفتن نداشته باشد، ناچار به این‌سو و آ‌ن‌سوی ناصواب می‌غلتد. به حاصل عمر پیشینیان بی‌اعتنا می‌شود و تا همیشه  در یک نقطه در جا می‌زند.

اگر صحبت خاصی باقی مانده لطفاً بفرمایید.

من از شما به خاطر این گفتگو تشکر می‌کنم. همچنین از خوانندگان خردمند به خاطر لحن بی‌پرده و بی‌تعارف خود پوزش می‌خواهم. مطمئنم همه  این خادم پیر فرهنگ ایران را درک می‌کنند و دوست دارند که واقعیات را هرچند که تلخ باشد، از زبان کسی بشنوند که همیشه دلی نگران برای آیندة هویت و فرهنگ قوم خود دارد.

متن مصاحبه گیلان مصور با دکتر فرزاد بختیاری درخصوص «الفبا و دستور خط تالشی و تاتی»...
ما را در سایت متن مصاحبه گیلان مصور با دکتر فرزاد بختیاری درخصوص «الفبا و دستور خط تالشی و تاتی» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbang1 بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 23:36